۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

این عقل کل که منم

یکی از خواننده گان محترم انتقاد داشت که چرا گفته ام به محمد امین حلیمی رای بدهید. این کار را شبیه فتوا دادن از طرف من دیده بود. این بار نوشته است:

" آن اعلانات را من نوشتم تا اول به خودت نشان دهم كه تا چه حدي خود را در جايگاه سفارش كردن از موضع عقل كل مي پنداري و چقدر اطمينان داري كه جمعي به نداي تو گوش داده و عمل خواهند كرد و شمار راي هاي حليمي را زياد مي كند.
هاتف عزيز
اگر چنين نباشد، انتظار بود كه در شديدترين حالت بگويي، من، سخيداد هاتف، از حليمي حمايت مي كنم و اگر امكان راي دادن را بيابم به او راي مي دهم. ما خوانندگان نوشته شما هم شكر خدا عاقل و بالغ هستيم و در دانشگاه هاي معتبرتر از بلخ درس خوانده ايم و خود مي توانيم تشخيص دهيم كه به كدام نامزد راي دهيم.
نكته ديگر، باور نمي كنم كه شما جعفر عطايي را نشناسيد. اين چه بازي با كلمات است، نيست.
نكته آخر، حليمي در زير برچم خليلي مي خواهد وارد پارلمان شود، اگر از اين پرسش بگذريم كه آيا شايسته يك روشنفكر هست كه پيرو خليلي باشد يا نيست. شما در مورد خط سياسي خليلي هم بايد شينگ ات را روشن كني، چرا كه حليمي در پارلمان آينده به سفارش خليلي راي خواهد داد
".

در پاسخ بگویم که دوست عزیز :
یک- یک کچالو فروش متواضع که پشت کراچی خود می ایستد و اصلا خود را در موضع سفارش کردن از جایگاه عقل کل هم نمی داند وقتی از مردم می خواهد کچالوی اش را بخرند نمی گوید " اگر من بخواهم کچالو بخرم این کچالو ها را خواهم خرید!". در عوض ، با صدای بلند می گوید :" آهای! بهترین کچالو! کچالوی درجه یک! ای بی خبران بشتابید که دیر می شود". و مردمی که صدای او را می شنوند ( و این مردم معمولا مردم تمام ولایات کشور نیستند و شمار شان به چندین میلیون نفر نمی رسد) گاه می روند و از او کچالو می خرند و گاه نمی خرند. اگر کسی نخرید کچالو فروش مذکور با خود نمی گوید : " عجب ! مقلدان من چه قدر کم بوده اند. من بی خود فتوا به خریدن کچالو های خود می دهم و دیگران را صغیران نابالغ می پندارم".

دو- من خیلی خوش حال ام که شما در دانشگاه های معتبر تر از دانشگاه بلخ درس خوانده اید و می توانید تشخیص بدهید که به کی رای بدهید خوب است. اما بگذارید دیگران هم حرف بزنند و تشخیص خود را عرضه کنند. نیازی به بی حوصله گی نیست. در همه جای دنیا آدم ها حق دارند باور های خود را در حوزه ی عمومی عرضه کنند و برای بسیاری از کسانی که در دانشگاه های معتبرتر از دانشگاه بلخ درس خوانده اند به رسمیت شناختن این حق امری بدیهی شمرده می شود.

سه - این که من جعفر عطایی را نمی شناسم بازی با کلمات نیست. چرا که اولا بازی با کلمات چیز دیگری غیر از نشناختن آدم هاست ، ثانیا من آقای عطایی را نمی شناسم. نشناختن کسی یعنی این که او را ندیده باشید و/یا با افکار و گرایش های اش درست آشنا نباشید. چرا وقوع چنین چیزی باور نکردنی است؟ من نمی دانم. اما می دانم که گاهی همین طور می شود ، یعنی آدم بعضی آدم ها و بل بسیاری از آدم ها را نمی شناسد.

چهار- "شینگ"! من در مورد خلیلی روشن است. شخصاعلاقه یی به ایشان ندارم. اما می دانم که نمی توان گفت ( به سبک بشر دوست و ملالی جویا) که مثلا " خلیلی نباشد". خوب ، او هست دیگر. و وقتی که هست آدم واقع بین نقش او را به رسمیت می شناسد و در محاسبات و معاملات اجتماعی خود وزن او را هم در نظر می گیرد. در عالم سیاست و روابط اجتماعی مهم این نیست که از چه کسی خوش مان می آید و از چه کسی بد مان می آید. مهم این است که وزن واقعی خوش آیند ها و بدآیند های خود را در ترازوی سرد ِ عقلانیت هم سنجیده بتوانیم.

پنج- این راهم اضافه کنم که به بحث گذاشتن مزیت های یک نامزد انتخاباتی اگر چه ممکن است برای کسانی مثل شما نشان " خود مجتهد بینی" تلقی شود ، اما در عین حال ممکن است برای کسانی دیگر مفید باشد. فراموش نکنید که من وقتی گفتم به حلیمی رای بدهید این را هم گفتم که چرا فکر می کنم رای دادن به او خوب است. استدلال کردم. اگر این روش برای شما قابل قبول نیست ، چه روشی پذیرفته است؟
شادکام باشید.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

آقای کچالو دار!
اول آدم از کچالویش مطمئین می شود بعد داد میزند: آهای کچالو کچالو ...کچالوی که شما برای مصرف پارلمان معرفی کرده اید خام است و داغدار . برخلاف اوصاف که شما کرده اید تند است و غیر منطقی مگر نمیدانی همین کچالوی شما دیروز همان خلیلی بیچاره را چی ها که نمی گفت ؟ سواد دینی وی هم بسیار سطحی است . عطایی را شاید ندیده باشی اما معلوم است اخلاقا اورا میشناسی . منظور همان شیوه نوشته و بر خورد اجتماعی وی را نه بر شانه شماره کفش یا شکل موی وی . هاتف گرامی بیا حق بین باش با
کلمات بازی نکن و رفسنجانی واری چهل پهلو حرف نزن !

ناشناس گفت...

هاتف عزيز نه او ككچالو فروش هستي و نه آن ديگر كچالو ههههههه خداي ناكرده، اين قياس مع الفارق است. تنها خواستم از نوع نگاه مجتهدانه ات انتقاد كنم كه نپذيرفتي، خير است، در جامعه افغاني روشنفكرش هم فتوا مي دهد!

در يك جمله باز اگر روشن كني كه جعفر عطايي را مي شناسي يا نه؟ ممنون مي شوم اگر فقط يك جمله واضح باشد.

آيا براي تو مهم نيست كه كسي زير پرچم خليلي باشد يا نباشد؟ آيا وظيفه و رسالت روشنفكران كه يكيش تو و ديگري من و حليمي هستيم اين نيست كه خليلي را به بازنشستگي بفرستيم و هزاره ها را از او خلاص كنيم؟
آيا تو خليلي را به خاطر آن معاونت بي قدرت و شهرك حاجي نبي، به عنوان يك واقعيت پذيرفته يي و خيال تغيير را از سر بيرون كرده يي؟

هاتف! دور باد از تو اين همه محافظه كاري!

سخیداد هاتف گفت...

سلام ناشناسان عزیز
چه طور است من قبول کنم که شما درست می گویید و از این بحث ( که بحث نیست و مکاچله یعنی چسپیدن به مثال کچالو است) بگذریم. شادکام باشید.

ناشناس گفت...

وقتي تنها شيوه استدلال شما استفاده از نوعي مثل عاميانه و قياس جدلي صرف مي شود، خود بخود سطح بحث توسعه سياسي و راهي كه بايسته است روشنفكران مردم ما در پيش گيرند تا حد قصه كچالو فروش فرو كاسته شده و مبتذل مي شود.

من هيچ علاقه يي به مثال هايي نظير كچالو فروش ندارم و نسبتي هم ميان انتخابات و كچالو فرروشي نمي بينم. پرسش هاي يك خواننده از اين دو سه نوشته شما اساسي و مهم هستند و اميدوارم از ادامه اين بحث ناراحتي بيشتر حس نكني.

بر شناختن و نشناختن جعفر عطايي تنها از آن رو پافشاري كردم كه شما خواستيد با پيچاندن كلمات خواننده را بازي داده و از گفتن واقعيت طفره بروي و اين شيوه برخورد را بارها در موضوع هاي ديگر تكرار كرده يي، از اين موضوع بگذريم بهتر خواهد بود.

اما شينگ ات در مورد خليلي و حليمي كه از راه او وارد مبارزات انتخاباتي شده موضوع مهمي است كه از آن گذشتني نيستم جان برار!

ناشناس گفت...

آغاصایب محترم ناشناس!
لطفاً شما بفرمائید که به که رای بدهیم تا قال قضیه کنده شود. به هر که بگوئید روی دو تخم چشم. با تشکر

ناشناس گفت...

سلام خدمت همه. واقعا مکاچله جالب و پرمحتوایی بوجود آمده است. لطفا این مکاچله را با دقت و ظرافت هرچه بیشتر ادامه دهید و نگذارید که این مکاچله بی نتیجه باقی بماند. حیف است واقعاً. درود بر شما با چنین مکاله ای! درود!

ناشناس گفت...

سلام به شما آغا صاحب،
به هر كسي كه برنامه انتخاباتي اش را پسنديدي و .... اين بحث ما نبود كه به كي راي دهيم. چند بحث علي حده بود كه هاتف آخر سپر انداخت و گپ ناتمام ماند. شما مي توانيد در پيام خانه هاي دو سه يادداشت در اين زمينه آن را پي گيري كنيد، نمي فهمم كه عصبانيت شما در اين ميانه از چه روست؟

هاتف در هر سه موضوع نخواست ادامه دهد و خوب شد كه با نام و نشان خود ننوشتم وگرنه بيخي دلگير مي شد، گفتگو و رسيدن به نتيجه مشترك هنوز كه هنوز است در فرهنگ روشنفكري افغاني جا نيافتاده و نتيجه هر اختلاف نظر يا دشمني است يا شكست يك طرف و راه سومي را نمي شناسيم.

حليمي شايستگي هاي زياد شخصيتي دارد و ضعف هاي كلان تر را در مبارزات انتخاباتي از خود نشان داده است كه مهمترين آن كه غير قابل چشم پوشي است رفتن زير بيرق خليلي است و ديگر موضع گيري چنان سست و كم مايه سياسي كه آدم حالش بد مي شود، مي توانيد بخش هايي از موضع گيري هاي حليمي را در وبلاگ جعفر عطايي بخوانيد، البته عطايي همه آنها را براي كمپاين حليمي جمع كرده است نه براي انتقاد.

بيشتر موضع هاي سياس در انتخابات تندتر است تا راي و توجه مردم برانگيخته شود و خدا مي داند كه در پارلمان اين نفر خليلي چقدر همسو يانه گپ خواهد زد، پيشنهاد من به حليمي عزيز اين است كه تا دير نشده شينگ خود را معلوم كند، شايسته جوان روشنفكري مانند او نيست كه زير بيرق خليلي بماند.

ناشناس گفت...

در افغانستان امروز همه سیاستمردان و بانیان قدرت به بیرحمانه ترین شکل خون بینواترین مردم را که هرلحظه از درد فریاد میکشند، میمکند و اجساد بی جان شان را زیر پا له میکنند. هرکسی که به وزارتی و یا ریاستی رسید، به میلیون ها دالر میاندوزد و همه هم میدانند (از رئیس جمهور تا لوی حارنوال و بقیه) اما آب از آب تکان نمیخورد و تازه دفاعیات بیشرمانه نامشروع هم صورت میگیرد. این میرساند که دست همه اینها (کرزی، خلیلی، فهیم، محقق، یونس قانونی، عبداله و ...)در یک کاسه است.
حمایت نمودن از اینها در هرصورتی که باشد به نظر من خیانت آشکار است. فریاد بشردوست واقعا فریاد مردم زجرکشیده افغانستان است. حرف از عقلانیت مقلانیت گذشته مردم دارند از درد فریاد میکشند.
آقای هاتف شما که زندگی را در غرب با عیش و نوش به سر میبرید و بدون شک به اندازه کافی در جریان مشکلات و مصائب مردم بیچاره افغانستان نیستید، چطور آقای بشردوست را که شب و روز با مشکلات و مصائب مردم در تماس است و فداکاری و ایثار و صداقت به معنای واقعی کلمه در وجودش موج میزند، و هم علمیت و سوادش از من و شما بالاتر است (بالاتر که هیچ، اصلاً قابل مقایسه نیست)، مردود میپندارید و او را در ردیف ملالی جویا که بیسوادی بیش نیست قرار میدهید. خداوند به شما انصاف بدهد.

 
Free counter and web stats